- کوتاه دید
- تنگ نظر تنگ چشم: زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان ک حیف باشد این قدر کوتاه بین باشد کسی. (صائب)
معنی کوتاه دید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتاه بین، جمع کوتاه دیدگان
کوتاه بین
کسی که به مراد و مطلوب خود دست نیابد، آنکه به مال دیگران دست درازی نکند
کوتاه بین، جمع کوته دیدگان
کوتاه قد بودن کوتاه بالایی
آنکه دستش بمراد و مطلوب نرسد نامراد ناکام: زلیخای جهان کوتاه دست است اگر پیراهن تن کنده باشی. (صائب)، نا متجاوز بمال و عرض کسان: بلند همت و کوتاه دست دستوری که قدر چرخ بلند است پیش او کوتاه
تنگ چشم، کوته بین
تنگ چشم، نظر تنگ
Myopic, Nearsighted, Shortsighted
kurzsichtig, weitsichtig
krótkowzroczny
близорукий
короткозорий , короткозорий
bijziend
दूरदर्शी , निकटदृष्टि , निकटदृष्टि
rabun jauh, rabun dekat
근시의 , 근시의
קָרוֹב הַרְגָּשִׁי , רָחוֹק , קָצָר־רָאִי
miyop, kısa görüşlü
mfupi wa kuona, myopia, kuona karibu
สายตาสั้น , สายตาสั้น , สายตาสั้น
ক্ষীণদৃষ্টি , কাছের দৃষ্টি , স্বল্পদৃষ্টিসম্পন্ন
نزدیک بین , قریب بین , قلیل النظر
قصيرٌ , قصير النّظر , قصير النّظر
کوتاه بالا، قدکوتاه، دارای قد کوتاه
پاچ (گویش گیلکی) کوته بالا کسی که قدش کوتاه است کوتاه بالا قصیر القامه: کارگر شرکت نفت ایران و انگلیس مرد کوتاه قد چاق و چله و پشمالویی بود
Dwarfish